حاج میرزا محمد مهدی نراقی ۱۱۲۸۱۲۰۹ق صاحب جامع السعادات» و کتب دیگر، در ایام تحصیل بی‌نهایت فقیر و تهیدست بود، به‌حدی که برای مطالعه، قادر به‌تهیة چراغ روشنایی نبود و می‏رفت از چراغ‌هایی که در جاهای دیگر مدرسه بود استفاده می‏کرد و هیچ‌کس از حال او باخبر نبود، با این سختی و تنگی معاش، سی سال نزد عالم بزرگوار ملا اسماعیل خواجویی درس خواند محرق القلوب، غم های جانسوز، ص17، مقدمة تحقیق» و در تحصیل علوم به‌قدری جدّی و کوشا بود که هرچه از وطنش به‌او نامه می‏رسید سرنامه را باز نمی‌کرد و نمی‏خواند و از ترس این‌که مبادا حرفی و مطلبی نوشته باشند که باعث پرت شدن حواسّ و مانع از درس باشد همة نامه‏ها را به‌طور دربسته در زیر فرش می‏گذاشت پدر او به‌نام ابوذر از کارگزاران سادة دولتی بود که تصادفاً او را کشتند، خبر قتل پدرش را طیِّ نامه‌ای به‌او نوشتند آن مرحوم طبق معمول، نامه را نخوانده، زیر فرش گذاشت چون بستگانش از او مأیوس شدند نامه به‌استادش نوشتند که واقعه را به‌او
قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ الْبَاقِرُ عَلَیْهِمَاالسَّلَامُ دَخَلَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ مُسْلِمِ بْنِ شِهَابٍ اُّهْرِیُّ عَلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ زَیْنِ الْعَابِدِینَ عَلَیْهِمَاالسَّلَامُ، وَ هُوَ کَئِیبٌ حَزِینٌ، فَقَالَ لَهُ زَیْنُ الْعَابِدِینَ مَا بَالُکَ مَهْمُوماً مَغْمُوماً؟ قَالَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، هُمُومٌ وَ غُمُومٌ تَتَوَالَی عَلَیَّ لِمَا امْتُحِنْتُ بِهِ مِنْ جِهَةِ حُسَّادِ نِعْمَتِی وَ الطَّامِعِینَ فِیَّ وَ مِمَّنْ أَرْجُوهُ وَ مِمَّنْ أَحْسَنْتُ إِلَیْهِ فَیُخْلِفُ ظَنِّی، فَقَالَ لَهُ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ زَیْنُ الْعَابِدِینَ علیهماالسلام احْفَظْ لِسَانَکَ تَمْلِکْ بِهِ إِخْوَانَکَ، قَالَ اُّهْرِیُّ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، إِنِّی أُحْسِنُ إِلَیْهِمْ بِمَا یَبْدُرُ مِنْ کَلَامِی، قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ إِیَّاکَ وَ أَنْ تُعْجَبَ مِنْ نَفْسِکَ ب
آخرین جستجو ها